برفینبرفین، تا این لحظه: 1 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

نی نی مامان سارا

26 مرداد 1401

1401/5/26 14:18
نویسنده : مامان سارا
69 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم الان ساعت 10.36 دقیقه شب هست و ما همه اومدیم بخوابیم .از اونجایی که باران عادت داره قبل از خواب کنارش بخوابم و براش قصه بگم امشب بابا رفت کنار باران بخوابه گرچه باباها مثل مامانا نیستن.حقیقتش کمردردم بیشتر شده تواناییم کمتر شده.وقتی موقع استراحت میشه میخوابم تکون میخوری خستگیم در میره قربون صدقه ت میرم.میگم خدا رو شکر که حالت خوبه و تکون میخوری .امشب هم برات لالایی انگلیسی هم فارسی گذاشتم.باران هم اومد کنارم گفت مامان من و نی نی و شما سه تایی لالایی گوش کنیم.دوست داشت کنارم بخوابه ولی علی رغم میلم مجبور شدم بگم بره اتاقش.گرچه خودم هم دلم راضی نبود دوست داشتم کنارم باشه یهویی بغضم گرفت و گریم گرفت نگران شدم .نگران وقتی که برم بیمارستان برای زایمان باران تنها میشه.عادت داره براش قصه بگم عادت داره صبحها بغلش کنم و شبها قبل از خواب کنارش بخوابم.نمیدونم چند روز قراره بیمارستان باشم.نگران به دنیا اومدن شما.دعا کن دخترکم همه چیز خوب پیش بره.دوستتون دارم هر دوتون رو.امین که هر دو خواهرهای خوبی برای هم باشین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)